۱۳۹۴ مرداد ۷, چهارشنبه

ایران- مسعود رجوی، گنجینه وناب‌ترین پروردهٴ دامان شرف خلق

که عشق آسان نمود اول ولی...
گفتند می‌آیی... کبوترانه‌های شوق را بر بهارخواب شبنم فرش دلهامان، دانه‌هایی از آرزو پاشیدیم. زیباترین افقها را آویز سرک کشیدنهای نگاههایمان کردیم. پچپچه‌هایمان را با امید آب دادیم. تنها واژه هایمان، در یکی شدن دستها، عطر شیرین محبت بود، تنها خداحافظی هایمان، سلام. رفتن نمی‌شناختیم؛ هر چه بود آمدن بود که آمدنیها را می‌آورد....

پرواز بزرگ رهبر مقاومت از تهران به پاریس 

پرواز تاریخساز مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران به پاریس
پرواز تاریخساز مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران به پاریس
روز هفتم مرداد ۱۳۶۰ رهبر مقاومت ایران، آقای مسعود رجوی، طی یک عملیات بزرگ و قهرمانانه با یک پرواز بسیار پرریسک و خطر از قلب پایگاه یکم شکاری تهران به ‌پاریس پرواز کرد. این پرواز چند روز پس از اعلام تأسیس شورای ملی مقاومت در تهران توسط آقای رجوی، صورت گرفت. پروازی به‌منظور معرفی و تثبیت شورای ملی مقاومت به‌مثابه‌ تنها جایگزین دموکراتیک برای رژیم ضدبشری خمینی و تضمین انقلاب نوین ایران.
این پرواز سرمنشأ تحولات و پیشرفتهای بزرگی در پهنه سیاسی و بین‌المللی برای مقاومت ایران و افشای جهانی دشمن ضدبشری شد.
عاشقان آزادی و پشتیبانان مقاومت ایران وقتی خبر چنین پیروزی درخشانی را شنیدند، شاد شدند و در هر کجا که بودند، از‌جمله در زندانها و شکنجه‌گاههای رژیم، آن‌را به‌ یکدیگر تبریک گفتند‌. دلیل این شادی و سرور در سراسر ایران چه بود‌ ؟ جز این‌که قبل‌از هر چیز سرنوشت انقلاب نوین خود را تضمین‌شده می‌یافتند‌.
این پرواز البته کار بسیار پر ریسک و خطری بود که تصمیم‌گرفتن در باره آن بسا دشوار و حتی غیرممکن می‌نمود‌. زیرا خمینی ضدبشر تمامی قوای سرکوبگر خود را بسیج کرده بود تا با تمام توش و توان به‌ مصاف انقلاب بشتابد و با انقلاب و مردم ایران تصفیه‌حساب بکند‌. و البته که این محاسبه چندان هم بی‌اساس نبود و چه بسا که با کوچکترین اهمال، مرتجعان حاکم به‌ قصد پلید خود دست می‌یافتند. از این‌رو تصمیم برای پرواز بزرگی که در هفتم مردادماه سال 60 انجام شد، بسیار خطیر و سرنوشت‌ساز بود‌. 
آن‌شب موسی خیابانی ملتهب و بی‌قرار، در یکی از پایگاههای مرکزی سازمان در تهران، مدام در طول اتاق قدم می‌زد و مرتب تکرار می‌کرد: خدایا جواب مردم را چه بدهیم؟ اگر خدای نکرده اتفاقی بیفتد، جواب مردم را چه بدهیم؟ هیچ‌کس تا آن‌زمان موسی را اینچنین نگران و ملتهب ندیده بود. او که از بسیاری کورانهای نفس‌گیر و حوادث خونبار و خطیر، با صلابتی شگرف عبورکرده و به‌مثابه‌ی لنگر تشکیلاتی مجاهدین به ‌سایرین نیز آرامش و اطمینان قلب می‌بخشید.
موسی خیابانی سردار شهید خلق
موسی خیابانی سردار شهید خلق
کمی آن‌ سوتر شهید اشرف رجوی نیز، ساکت، اما ملتهب و مضطرب، گوش به‌زنگ تلفنی داشت که قرار بود، به‌صدا درآمده و خبری بدهد». راستی که ساعتها و لحظات طاقت‌فرسایی بود. گرانبهاترین سرمایه جنبش و انقلاب، یعنی مسعود، می‌بایستی از دروازه یک خطر بسیار بزرگ عبور می‌کرد. او از قلب پایگاه یکم شکاری در فرودگاه مهرآباد تهران، با یک هواپیمای نظامی بوئینگ 747 به‌پرواز درآمده و قرار بود خروج سلامت او از محدوده هوایی ایران و نیز عبور سلامت تا مقصد نهایی به‌اطلاع پایگاه فرماندهی رسانده شود، اما ساعتهای طولانی می‌گذشت و هنوز هیچ خبری نبود. تااینکه سرانجام پس از یک انتظار نفس‌گیر، زنگ پایگاه به‌صدا درآمد و خبر شعف‌انگیز استقرار رهبر مقاومت مسعود رجوی درپاریس و شروع کنفرانس مطبوعاتی وی را اطلاع داد. درپاریس، چرخهای بزرگترین پراتیک سیاسی مقاومت، یعنی شکل دادن یگانه آلترناتیو دموکراتیک (شورای ملی مقاومت ایران)، برگزاری و اداره اجلاسیه‌های شورا و تصمیم‌گیریهای مهم آن و نیز افشای گسترده رژیم نامشروع خمینی آغازشده بود.
سرهنگ‌معزی می‌گوید: «هرچه زمان بیشتری از این پرواز می‌گذرد، ضرورت آن بیشتر آشکار می‌شود و بهتر فهمیده می‌شود که از این طریق چه ضربه‌یی به‌کمر رژیم خورد. 
مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران و سرهنگ خلبان بهزاد معزی
مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران و سرهنگ خلبان بهزاد معزی
 امیدوارم، درآینده‌یی نه‌چندان دور بتوانم امانت بزرگ مردم ایران را که به‌سلامت به‌پاریس رساندم، دوباره به‌ایران و به‌آغوش خلق برگردانم تا امانت، سالم به‌دست صاحبان آن برسد». کامل آنرا اینجــــــا بخوانید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر