۱۳۹۴ تیر ۱۱, پنجشنبه

ایران- مریم رجوی-اپوزيسيون در تبعيد رژيم ايران را متهم به دخالت در جهان عرب ميكند


گردهمايي اپوزيسيون ايراني در تبعيد فرصتي بود تا پرزيدنت شوراي ملي آن بي ثبات سازي كشورهاي عربي توسط #تهران را محكوم كند. از نظر مريم رجوي كه فراخوان به يك «ايران دمكراتيك و غير هسته اي» داد، تنها راه حل خلع يد از رژيم #ايران از همه خاورميانه است» وي از حمايت پارلمانترهاي اروپايي و عربي برخوردار گرديد. 
 مریم رجوی پرزيدنت شوراي ملي مقاومت ايران با همان لبخند آرام و با روسري بنفش هميشگي خود بر سر در روز 13 ژوئن 2015 در مقابل دهها هزار ميليتان و هوادار كه از چهار گوشه جهان براي شركت در گردهمايي سالانه ويلپنت در منطقه پاريس گرد آمده بودند ظاهر شد.
مریم رجوی
مریم رجوی
مریم رجوی در گرد همایی بزرگ مقاومت ایران - ویلپنت پاریس
مریم رجوی در گرد همایی بزرگ مقاومت ایران - ویلپنت پاریس
مسلح به شعار We can «ميتوانيم» كه قبلا جايي آن را شنيده بوديم ولي به آن عبارت We Must «و بايد» اضافه شده بود، مريم رجوي زير تشويقها شعار خود برا ي يك ايران آزاد، دمكراتيك، كه به حقوق بشر و زنان احترام ميگذارد و يك ايران غير هسته اي را مورد تأكيد مجدد قرار داد. وي بخصوص دست به يك حمله منظم به رژيم ولي فقيه زد، رژيمي كه آن را متهم به دخالت و بي ثبات سازي در كشورهاي عربي همسايه ميكند.
#مريم رجوي در جريان گردهمايي سالانه اپوزيسيون ايراني در تبعيد در 13 ژوئن 2015- الن شماليسوريه كه رژيم ميلياردها دلار براي حفظ بشار اسد مسئول كشتار 300000 مرد و زن و كودك خرج آن ميكند. #عراق جايي كه ولي فقيه «عروسك خود المالكي» را از دست داد ولي «نيروي تروريستي قدس» را براي كشتار سني ها تحت پوش مبارزه با داعش حفظ كرده است. و بالاخره يمن كه در صدد تصاحب آن بر آمد تا وسيله فشاري در مذاكرات هسته اي نمايد.
#مريم رجوي فراخوان براي سرنگوني «خلافت تروريسم در ايران» را ميدهد
از نظر وي «داعش توليد جنايات بشار الاسد و نوري المالكي است كه به فرمان رژيم ملاها انجام دادند» و راه حل «راندن رژيم ايران از تمامي خاورميانه و سرنگوني خلافت تروريست و بنيادگرايي اسلامي در ايران است.»
در حالي كه دو هفته به تاريخ نهايي مذاكرات بر سر برنامه هسته اي جمهوري اسلامي – كه جنبش او در سر منشأ افشاگري هاي اين برنامه بود – مانده است، وي هشدار داد كه هر توافقي با تهران كه «نقطه پايان به توليد بمب توسط رژيم نگذارد، از نظر مردم ايران و مقاومت آن غير قابل قبول خواهد بود.»
شخصيتهاي سياسي فرانسوي از اپوزيسيون در تبعيد حمايت ميكنند
در ميان منتخبين و شخصيتهاي آمريكايي و اروپايي كه براي حمايت از اپوزيسيون رژيم #خامنه اي حضور يافته بودند، فرانسوي حضور قوي داشتند. به نوبه خود ژيلبر ميتران كه جانشين مادرش دانيل در رأس بنياد فرانس ليبرته شده است ياداوري كرد كه اين پدرش، فرانسوا ميتران بود كه مسعود رجوي و مجاهدين در مورد استقبال قرارداد. وي گفت « من به عنوان دوست تاريخي مقاومت ايران، در اميدها و مبارزه شما شريك هستم، و ايران ملاها يك عامل بحران و بي ثباتي است كه و نمي تواند يك طرف حساب در مبارزه عليه داعش باشد.»..... متن کامل را بخوانید....

#ایران-مریم رجوی- كتاب رژيم آخوندها در ايران كانون بنيادگرايي و تروريسم


روز 6 بهمن 1393(26ژانويه2015) در كنفرانس بحران تروريسم و افراطيگري در شوراي اروپا، مريم رجوي، يك سخنراني با عنوان «استراتژي شكست و پيروزي در برابر بنيادگرايي اسلامي» ايراد نمود.
مریم رجوی در سنای فرانسه
مریم رجوی در سنای فرانسه
روز 9 ارديبهشت 1394 (29آوريل2015) وي از طريق ويدئو كنفرانس در جلسة رسمي استماع در زير كميتة تروريسم و منع تكثير سلاحهاي اتمي- كميتة خارجي مجلس نمايندگان آمريكا شهادت داد. 
مریم رجوی درجلسه استماع کنگره- ویدئو کنفرانس
مریم رجوی درجلسه استماع کنگره- ویدئو کنفرانس
مریم رجوی
مریم رجوی












متن كامل اين بيانيه متعاقباً روي سايت كنگره، منتشر شد.

۱۳۹۴ تیر ۱۰, چهارشنبه

مقاومت ایران- ثبت رسمی بیانیه ۳۸ شخصیت برجسته آمریکا (رابطه با اپوزیسیون ایران)

رکورد کنگره آمریکا مجله رسمی کنگره ایالات متحده نوشت:

روز 24ژوئن 2015 (3تیر) در 114مین اجلاس کنگره آمریکا، تام مک کلینتاک نماینده جمهوریخواه کنگره بیانیه 38 شخصیت ایالات متحده آمریکا با عنوان ابتکارعمل سیاسی در قبال ایران، شکستن بن‌بست، رابطه با اپوزیسیون ایران را به‌عنوان تبصره الحاقی ارائه داد و متعاقباً متن این سند در رکورد کنگره، مجله رسمی کنگره ایالات متحده به ثبت رسید.

اهداء بیانیه 38 شخصیت برجسته آمریکا به مریم رجوی
اهداء بیانیه 38 شخصیت برجسته آمریکا به مریم رجوی
گردهمایی بزرگ ایرانیان در پاریس

گردهمایی بزرگ ایرانیان در پاریس

سند این بیانیه در اجتماع عظیم ایرانیان در پاریس روز 23خرداد (13ژوئن)، توسط شخصیتهای سیاسی و نظامی و دولتمردان برجسته آمریکایی قرائت گردید و به رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی اهدا شد.
در این بیانیه چنین آمده است:
این ابتکارعمل نشأت‌گرفته از نگرانیهای ما برای امنیت ملی کشورمان، و عدالت و فرصت برای میلیونها شهروند عرب و ایرانی است که آینده‌شان با تحولات جاری رقم می‌خورد و برای مردم ایران که به‌مدت بیش از 35سال، تحت سلطه رژیم مستبد حاکم بر ایران از بنیادی‌ترین حقوق خود محروم بوده‌اند.
ما همچنین نگران امنیت و حفاظت اعضای اپوزیسیون ایران هستیم که در کمپ لیبرتی در عراق محصور شده‌اند.
کسانی که دولت ما از طریق ارتش خود قول مکتوب حفاظت به آنها داده است.
ما به فشار فوری از سوی دولتمان به دولت عراق فراخوان می‌دهیم، تا به اذیت و آزار اعضای سازمان مجاهدین خلق که هم‌چنان در عراق هستند خاتمه بدهد.
ما چهار ابتکارعمل زیر را به دولتمان و به کاندیداهای فعلی و محتمل ریاست‌جمهوری آمریکا در هر دو حزب توصیه می‌کنیم که هدف آن کاهش نزاع در سراسر خاورمیانه است. از جمله، از طریق به‌رسمیت ‌شناختن این واقعیتها، ایستادن بر سر اصول آمریکا و نرم‌های بنیادین بین‌المللی و مخالفت با نقش مخرب رژیم ایران در منطقه:
اول- در مورد موضوع اتمی، ما از یک راه‌حل مسالمت‌آمیز در صورتی‌که از طریق دیپلوماسی قابل حصول باشد، حمایت می‌کنیم. ولی درعین‌حال، قویاً معتقدیم که چنین راه‌حلی، نه از طریق امتیاز دادن به رژیم ایران، بلکه با روشن‌ساختن کامل این امر حاصل می‌شود ‌که رژیم ایران از هر گونه فرصت محتمل برای کسب بمب اتمی، محروم خواهد شد.
دوم- نقش مخرب رژیم ایران در سراسر منطقه باید مهار و جلوی آن گرفته شود. رژیم ایران نه تنها بخشی از راه‌حل نیست، بلکه بخش عمده مشکل است.
موفقیت یک استراتژی ایجاد ثبات درازمدت در منطقه، منوط به خاتمه‌دادن به دخالتهای شوم و مخرب رژیم ایران در سوریه، عراق، یمن، لبنان و دیگر کشورهاست.
سوم- ما باید در مورد نقض جدی حقوق‌بشر توسط رژیم که در داخل ایران ادامه دارد، هوشیارتر باشیم و بیشتر موضعگیری کنیم. سیاست ما در قبال تجاوزات داخلی و خارجی رژیم ایران علیه معیارهای بین‌المللی، دیگر نمی‌تواند گروگان مسأله اتمی باشد.
و سرانجام- هسته مرکزی رویکرد ما قرار گرفتن در کنار 80 میلیون مردم ایران و آمال آنها، به‌همراه مردم همه‌جا، برای آزادی و حاکمیت مردمی بر پایه اصول دموکراتیک است.
رابطه و تعامل با اپوزیسیون دموکراتیک، برای سالیان حلقه مفقوده سیاست آمریکا، تحت رهبری هم جمهوریخواهان و هم دموکراتها، بوده است....... ادامه

#ایران-#مریم رجوی- از نگاه امیرآرام خواننده محبوب ایرانی

بزرگترین گردهمایی مقاومت ایران برای تغییر در ایران - 2015
مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران
مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران

امیر آرام
امیر آرام
 
بیش از ۳۵ سال از عمر ننگین رژیم اهریمنی آخوندی در ایران می‌گذرد و روزی نیست که شمشیر این رژیم ارتجاعی مردم بی‌گناه را به زیر تیغ نبرده باشد. روزی نبوده که دولتمندان غرب و جامعه کثیف جهانی به دلیل منافع شخصی و فردی کوچک‌ترین اعتراضی به این رژیم جنایتکار کرده باشند. اینان چشمان خود را علیه مظلومان بسته و به نفع ظالمان باز نگه‌داشته‌اند و اجازه می‌دهند این رژیم ضد بشر هر جنایتی که می‌خواهد علیه انسان‌های بی‌پناه و بی‌گناه انجام دهد. لعنت خدا بر آنان باد، وای بر آنان که سرکوب، اعدام‌ها، تجاوز به حریم انسانی، ترور هویت‌ها و شخصیت انسان‌ها را نادیده می‌گیرند. چنین رژیمی در طول تاریخ بشریت بی‌سابقه بوده، شرارت‌های این رژیم اهریمنی خاورمیانه را درخطر نابودی و همچنین در همه کشورهای دیگر ناامنی پدید آورده و بااینکه روز بروز این خطر و ناامنی برای کشورها افزون می‌شود، دولتمندان هم چنان چشمان خود را در برابر جنایات این رژیم اهریمنی بسته نگه‌داشته‌اند.
اگر اینان تصور می‌کنند برجهان قانونی حکم نمیراند و عدالتی در کار نیست از حماقتشان سرچشمه می‌گیرد:
این جهان کُوهست و فعل ما ندا - سوی ما آید نداها را صدا
گرچه دیوار افکند سایه دراز - بازگردد سوی او آن سایه باز،
آری، در برابر ظلمت روشنایی وجود دارد در برابر جهل و نادانی نیز دانائی و عدالتی ملموس است، تنها بی‌خردان از این حقیقت بی‌اطلاع‌اند و هوشیاران‌اند که آن را با تمام وجود حس کنند. در برابر چنین شیاطینی و دور از چشمان مردگان متحرک این دنیا، فرشتگانی وجود دارند و آنان جز مجاهدین خلق کسی نمی‌باشند. فرزندان راستین ایران که به انسانیت معنا داده و شرف و رسالت انسان را تا پای مرگ حمل کرده و خواهند کرد. انسان‌های پاک، انسان‌هایی که برای آزادی جان‌برکف گذاشته‌اند. گوهرانی که بندگان خاص پروردگارند و هرگز از صراط او جدا نبوده و نخواهند بود. برگزیدگانی که لوحه عشق و آزادی در قلب‌هایشان حک‌شده‌اند.
آنان گوهرانی چون خانم مریم رجوی را در برابر رژیم زن‌ستیز آخوندی قرار داده‌اند تا نماد آزادی، ایستادگی و پایداری را به خلقی دربند بیاموزد و آزادی را برای ایرانی ویران به ارمغان آورد.
کهکشان ۱۳ ژوئن ۲۰۱۵ نشانه اهمیت و ارزش مقام والای آزادی در ایرانی نوین، رسیدن به مهر، به عشق، رسیدن به شراره آزادی، شکستن ظلمت و رسیدن به روشنایی، سرنگون کردن رژیم اهریمنی و ایمان به مقام فرشته گونه انسان بود.
کهکشان امسال صدای سرکوب‌شدگان، صدای مظلومان، صدای فقر و گرسنگی، صدای آوارگی و صدای درد و رنج ملتی دربند بود که فریاد میزند انسانیت هنوز زنده است.
مقاومت عادلانه مردم ایران شرف و هویت ایران و ایرانی است. مقاومت عادلانه و مردمی ایران مفهوم واقعی آزادی در ایرانی نوین و نماد فرهنگ غنی ملتی در زیر ستم است. این دوران تاریخی را که پس از قرن‌ها رنج و اسارت ظهور می‌کند دوران رنسانس ایران خواهیم نامید. دوران نوین تحولات فرهنگی، تاریخی و غنای ادب پارسی و سرشت آزادیخواهی نام می‌گذاریم. ملتی که با صلح و دوستی، همدردی و صفا به یکدیگر می‌نگرند، روشنایی در برابر ظلمت و عدالت در برابر بی‌عدالتی قرار خواهد گرفت و همگان خواهند دانست که این گوهر بی‌نظیر به بهایی بس سنگین و با خون بیش از ۱۲۰ هزار شهید از پاک‌ترین فرزندان این سرزمین به‌دست‌آمده است.... ادامه

۱۳۹۴ تیر ۹, سه‌شنبه

#ایران-مسعود رجوی- گوهر برگزیده رسول خدا در آزمایشی سنگین‌تر از عاشورا - بمناسبت میلاد امام حسن مجتبی (ع)

سخنرانی مسعود رجوی به مناسبت میلاد امام حسن مجتبی

مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران
مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران

http://www.mojahedin.org/links/gonagon/920501_amamhassan.flv 

امام حسن مجتبی، افشاگر ارتجاع اموی و در رأس آنها معاویه بود. واقعیت این است که بزرگترین تحریف و تقلب در تاریخ صدر اسلام به زندگی امام حسن مجتبی، برادر و راهبر امام حسین، مربوط می‌شود. پیشوای انقلابی بزرگی که روزگارش بسیار پرفتنه و پرمصیبت بود، زیرا در برابر معاویه می‌جنگید. هم او که بذر افشان و راهگشای عاشورا و زمینه‌ساز حماسه جاویدان آزادی بود و سیدالشهدا، حسین ابن علی (ع)، نیز در تمام سالهای امامت امام حسن تحت رهبری و هدایت او برای قیام جاودان عاشورا آماده می‌شد.
با این همه هنوز که هنوز است دوران امام حسن برای بسیاری از شیعیان ناشناخته مانده و تصمیم‌گیریهای خطیر و تاریخی این رسواگر بزرگ دجالان، در پرده‌یی از اسرار و ابهام باقی مانده است.

حضرت حسن در 15رمضان سال سوم هجری به دنیا آمد. در سال 50 هجری، یعنی به سالهای هجری در 47سالگی و به سال شمسی در 45سالگی به تحریک معاویه مسموم شد و به‌شهادت رسید. دوستان ناآگاه تلاشهای زیادی کردند تا آن چه را که در تاریخ مشهور به قرارداد صلح بین امام حسن و معاویه است، به نوعی، توجیه مصلحت گرایانه کنند؛ بدون آن که بتوانند شرایط و تعادل قوای عینی را هم‌چنان که بود توضیح بدهند تا همگان چند و چون اوضاع را در آن شرایط بفهمند و به مضمون مواضع و عملکرد امام حسن و نتایج آن پی ببرند. آخر اگر اوج هوشیاری انقلابی او که با صبر و متانتی شگفت عجین شده است نبود و اگر او در آزمایشی خارق‌العاده از حکومت و حاکمیت صرف‌نظر نمی‌کرد، در یک کلام ارتجاع قهار اموی ریشه اسلام انقلابی را بیرون می‌آورد و دعاوی تاریخی آن را هم لوث می‌کرد و نهضت حسینی نیز هیچ فرصتی برای شکوفایی و اثربخشی نمی‌یافت.
به همین خاطر بود که حسن بن علی (ع) در طول تاریخ هدف رگباری از ناجوانمردانه‌ترین اتهامها و دروغها نه فقط از جانب دشمنانش (که از آنها انتظاری جز این نبوده و نیست) بلکه حتی از جانب دوستان ناآگاه واقع شده است.

واقعیت این است که حضرت حسن با تمام توانش جنگ با معاویه را آزمود و بدون شک انتخاب عاشورایی ـ‌آن چنان که دو دهه بعد در قیام حسینی و در حماسه عاشورا رخ داد‌ـ برایش آسانتر بود. اما شرایطی عینی، تعادل قوای واقعی و تیره و تار بودن اوضاع و دجالگری معاویه که خیلی با یزید فرق داشت، نه جایی برای ادامه جنگ باقی می‌گذاشت و نه جایی برای تسریع در قیام عاشورا. چرا که در فاز نزول جنبش انقلابی و هجوم سنگین انحراف و ارتجاع، امام حسن باید آزمایش بسیار خطیر و بغرنج‌تری را از سر می‌گذراند که همانا صرف‌نظر کردن از حاکمیت برای حفظ مرام و مکتب و «حرکت از نو» و از صفر برای ماندگاری تاریخی اسلام انقلابی بود.

شرایط عینی
وقتی حضرت علی (ع) به خلافت رسید، یک هفته از پذیرش آن امتناع می‌کرد تا آن که انبوه مردم به سوی او آمدند و با او بیعت کردند. بعد از 6ماه شماری از کسانی که از اول با او بیعت کرده بودند ولی دیدند که علی اهل امتیاز دادنهای طبقاتی نیست، جنگ جمل را به راه انداختند .
در آن روزگار نیروهای مولده در سطح بسیار نازلی بودند. جامعه آن روز عربستان یک جامعه سوداگر عشیرتی و مادون فئودالیسم بود. تغییراتی هم که بر اثر دینامیسم وحی به وسیله پیامبر اکرم ایجاد شده بود، مبتنی بر اهمیت و اصالت عنصر پیشتاز و رهبری کننده بود. حال اگر نیروی پیشتاز و نیروی رهبری کننده خودش منحرف می‌شد، طبعاً شرایط عینی آن روزگار با نیرویی سهمگین، همه چیز را به عقب برمی‌گرداند. نه تنها قدم برداشتن در مسیر یگانگی و توحید و نفی تبعیض و طبقات نامیسر می‌شد، بلکه در آن عصر تاریک ناآگاهی، همه به خطا و انحراف و ارتجاع می‌رفتند و این انحراف برای حضرت علی، امام حسن و شیعیان آنها قیمتی کلان در بر داشت.
ثروتهای ناشی از جنگهای توسعه‌طلبانه (که حضرت علی با آن به‌شدت مخالف بود) بزرگ مالکی، برده‌داری و افزایش تولید، ضمن ایجاد یک روحیه رفاه طلبانه، شکافها و تضادهای طبقاتی را در جامعه تشدید کرده بود. این شرایط، فرهنگ و تفکـرات خاص خود را هم پدید آورده بود و به قول محققان عرب، علی را در آن روزگار «راهبری می‌دیدند که هنوز در بند همان ارزشهای کهنه » روزگار پیشروی انقلاب است.
دولت اسلامی‌توانسته بود در مقابله با دو ابر قدرت زمان (ایران و روم) یکی از غیرممکن‌ترین غیرممکنها را در آن روزگار محقق کند. در شرق، ابرقدرت و امپراتوری ساسانی را به کلی سرنگون و منهدم کرد و در غرب هم راه پیشروی روم را سد و قسمتهایی از آن را تجزیه نمود. در مورد ایران، علت این بود که خود مردم ایران ناراضی بودند، به‌نحوی که سردار ساسانی برای آن که سربازانش فرار نکنند، آنها را در نبرد «ذات السلاسل» به زنجیر می‌بست.

اسلام پیامی بود که مردم ایران در همان روزگار آن را دریافته و از آن سلاحی برای مقابله با شاهنشاهی ساسانی برداشت کردند. به‌خصوص اسلامی که مبین و معرفش علی (ع) و پیامش آزادی و نفی تبعیض و ستم بود. اسلامی که بنی بشر را مساوی می‌شناخت، با جنگهای توسعه‌طلبانه و تقسیم نامتساوی بیت‌المال مخالف بود و ملتها و ملیتهای تحت ستم و زحمتکشان و طبقات فرودست جامعه را زیر بال و پر می‌گرفت و نوید می‌داد که وارث زمین و فاتحان فردا همین ضعیف نگه‌داشته شدگان امروز هستند.

جنگ جمل
اولین جنگی که علیه علی برانگیختند (جنگ جمل) یک جنگ طبقاتی بود. در رأس این جنگ طلحه و زبیر بودند که از ام‌المومنین، عایشه، استفاده سیاسی و طبقاتی کردند.
در حالی‌که حضرت‌ علی آماده بود برای جنگ به‌سمت شام برود و فتنه معاویه را کور کند، ناگزیر در وسط راه، تغییر مسیر داد و از شام به‌سمت بصره رفت. آنها ابتدا می‌خواستند مدینه را محاصره کنند و دولت علی را براندازند. بعد دیدند مدینه جای خوبی نیست و سرانجام حوالی بصره را برای جنگ با علی انتخاب کردند.
در آخرین مقطع جنگ، در اطراف شتری که عایشه سوار آن بود 17هزار جنازه انباشته شده بود. شتری که حضرت‌علی آن را مثل گوساله سامری توصیف کرد و به‌دستور علی آن را پی‌کردند و کشتند و جسدش را سوزاندند و خاکسترش را هم به باد دادند.
این جنگ خوش‌یمن نبود، چون تا آن زمان در هیچ‌ جنگی نبود که هر‌ دو‌ طرف دعوی اسلام و مسلمانی داشته باشند. جنگهایی که خود پیامبر در آن حضور داشت جنگ بین کفر روشن و آشکار در کسوت اشرافیت ارتجاعی قریش در‌ برابر اسلام بود و صف‌بندی عاری از ابهامی داشت. اما اکنون شرایط آن‌قدر بغرنج شده بود که اردوی ارتجاع هم ردای مسلمانی به‌تن می‌کرد. آنها به‌علی مارک کفر و شرک و نفاق می‌زدند و مثل همین خمینی‌ چیهای امروز تا بخواهید داعیه اسلام و مسلمانی داشتند. جالب است بدانید که سران جمل مدعی بودند که علی در کار حکومت با آنها مشورت نمی‌کند و به‌قول امروزیها «دموکراتیک» نیست! یعنی که خط و خطوط آنها را نمی‌پذیرد و هرنوع سازش با ارتجاع را رد می‌کند.

فتنه معاویه
بعد از جنگ جمل که با پیروزی حضرت‌علی پایان یافت، او دیگر به‌ مدینه برنگشت و پایتخت را کوفه قرار داد.
در آن روزگار عراق و کوفه در مجاورت ایران به‌ کانون نیروهای شورشی و انقلابی تبدیل شده بود. بنابراین صلاح را در آن دید که پایتخت را از مدینه به‌ کوفه بیاورد. این تصمیمی بسیار شجاعانه و انقلابی بود که از کسی غیر‌ از علی برنمی‌آمد چون‌که مدینه شهر پیغمبر بود و خیلی تقدس داشت. اما علی ترجیح داد که مدینه را با همه سوابقش و با همه امتیازاتی که داشت، رها کند و در کانون نیروهای شورشی و عصیانگر در مجاورت «موالی» (ملتها و ملیتهای دست دوم آن‌روزگار) مستقر شود.
در حالی‌که انقلاب جدید با پیامهای جدیدش توانسته بود امپراتوری ساسانی را سرنگون و قسمتهایی از امپراتوری بزرگ روم را مضمحل کند، موجی از بزرگ‌ مالکی، ثروتها و غنایم ناشی از جنگ و برده‌داری و موج قدرتمند دنیاطلبی و رفاه‌جویی، جنبش اسلامی را از درون فرو ریخته و دچار ارتجاع یا تجدید‌نظر طلبی کرده بود. یعنی غیر از علی و شیعیان علی، سایرین تحت تأثیر دستاوردهای این دو امپراتوری به‌لحاظ ایدئولوژیک از نفس افتاده بودند.

در شام، سوریه کنونی، تقریباً از 20سال پیش معاویه حکومت می‌کرد. 4سپاه نیرومند فراهم کرده بود. درباری به‌هم زده بود و حواسش هم بسیار جمع بود. در سنت اسلام «دربار» وجود نداشت، ولی او مدعی بود که چون در‌برابر امپراتوری روم قرار دارد، باید جاه و جلالش برای رومیها چشمگیر باشد. در دوران عثمان، در حالی‌که نیروها را در شامات نگه‌داشته بود، پیش عثمان آمد و گفت سپاهیانم آماده‌اند، اگر بگویی برای کمک به‌تو به این‌جا می‌آیند. اما چون مقاصد قدرت‌طلبانه معاویه روشن بود، عثمان دستش را خواند و گفت اینها بهانه است، دروغ می‌گویی و به‌این وسیله می‌خواهی به‌کام دل خودت برسی. حقیقت این بود که معاویه اسباب پادشاهی اسلامی (یا جمهوری اسلامی از نوع خمینی) فراهم می‌کرد و می‌خواست عثمان ساقط شود و خودش به‌ قدرت برسد. وقتی هم دید مردم و شورشیان عثمان را ساقط کردند و علی را برگزیدند، تنها شانس امپراطوری خودش را در نابود کردن علی و خاندانش می‌دید. این بود که با پیراهن خونی عثمان (خلیفه مقتول) از همان روز قدرت‌یابی علی به‌خونخواهی عثمان پرداخت. 

ادامه مطلب را در این لینک بخوانید....

۱۳۹۴ تیر ۸, دوشنبه

#ایران- یک داستان فرا واقعیتی از مولانا

مولانا جلال الدین
مولانا جلال الدین

 دنبال مطلبی بودم که فراخور شبهای ماه رمضان برایتان بگذارم، به داستان جالب و زیبایی از مولانا برخوردم که خواندن آنرا توصیه میکنم.

دقوقی یک درویش بسیار بزرگ و با کمال بود. و بیشتر عمر خود را در سیر و سفر می‌گذراند. و بندرت دو روز در یکجا توقف می‌کرد. بسیار پاک و دیندار و با تقوی بود. اندیشه‌ها و نظراتش درست و دقیق بود. اما با این همه بزرگی و کمال، پیوسته در جست و جوی اولیای یگانه‌ی خدا بود و یک لحظه از جست و جو باز نمی‌ایستاد. سالها به‌ دنبال انسان کامل می‌گشت. پابرهنه و جامه چاک، بیابانها ی پر خار و کوههای پر از سنگ را طی می‌کرد و از اشتیاق او ذره‌ی کم نمی‌شد.
سرانجام پس از سالها سختی و رنج، به ساحل دریایی رسید و با منظره‌ی عجیبی روبه‌رو شد.  
داستان دقوقی:
«ناگهان از دور در کنار ساحل هفت شمع بسیار روشن دیدم، که شعله‌ی آنها تا اوج آسمان بالا می‌رفت. با خودم گفتم: این شمع‌ها دیگر چیست؟ این نور از کجاست؟

چرا مردم این نور عجیب را نمی‌بینند؟ در همین حال ناگهان آن هفت شمع به یک شمع تبدیل شدند و نور آن هفت برابر شد. دوباره آن شمع، هفت شمع شد و ناگهان هفت شمع به شکل هفت مرد نورانی درآمد که نورشان به اوج آسمان می‌رسید. حیرتم زیاد و زیادتر شد. کمی جلوتر رفتم و با دقت نگاه کردم. منظره‌ی عجیب‌تری دیدم......