۱۳۹۴ مرداد ۱۷, شنبه

ایران-مقاومت و حماسه سازان اشرفی در لیبرتی

از گذرگاههای تاریخ مبارزه برای آزادی و برابری که می‌گذریم و بر نظاره‌ها و اندوخته‌ها و تجربه‌هایمان اندیشه می‌کنیم، همه نشانه‌ها، نداها و صداهای این گذرگاهها در گوش ما زنگ می‌زنند که در هنگامه چشم‌اندازهای نزدیک انقلاب‌های بزرگ اجتماعی و تاریخی ـ که منجر به تحول در اندیشه و جهان‌بینی و فرهنگ می‌شود ــ روباه‌های دیکتاتور و ولی‌فقیه‌های ضدبشر، در بن‌بست کور تاریخی خود، دست به جنایات شگفت‌انگیز، هم‌چون شقاوت‌ بارترین جنایتی که در اشرف و لیبرتی مرتکب شدند، می‌زنند. بی‌تردید آثار و بازتاب این جنایات حیرت‌انگیز، گریبان خامنه‌ای و مالکی را نیز خواهد گرفت.
نماد برج آزادی در شهر اشرف
نماد برج آزادی در شهر اشرف
بنای یادبود اشرف شهیدان در شهر اشرف
بنای یادبود اشرف شهیدان در شهر اشرف
این سرداران واشرفیان قهرمان، به توافق چهارجانبه سازمان ملل، آمریکا، دولت عراق و ساکنان اشرف، اعتماد کرده و به پیمان و تعهد خود وفادار بودند و به لیبرتی رفتند ولی باز هم «تاریخ حقوق‌بشر را با خونشان نوشتند» . متولیان سه ضلع دیگر این مربع، به آنان خیانت کردند. دریغ و درد از خیانت و خیانتکاران که در میهن ما از به‌ پای دارندگان مشروطه تا میرزا، تا پیشوای ملی 30تیر و تا اشرف، همیشه بهای سنگین آنها را، بهترین‌ها و الماس‌های زرین و گلچینی از ستارگان درخشان تاریخ معاصر ایران، با فواره‌های همیشه جوشان خونشان پرداخته‌اند.
اینک در یکی از یک جانبه‌ترین نبردهای حماسی در مبارزه و پایداری برای تحقق آزادی، سردارانی دیگر از حماسه‌های معاصر میهنمان به تابلو آرمان تاریخی مردم ایران، جلای وفاداری و غرور و شکوه و نجابت داده‌اند و آن  پایداری و مقاومت شورانگیز اشرفیان لیبرتی است. 
اشرفیان مستقر در لیبرتی
اشرفیان مستقر در لیبرتی
به یک گفتگو با کسانی که زمانی حفاظت این رزمندگان آزادی را داشتند توجه کنید:

گفتگوی تلویزیون نیوزمکس با سرهنگ وسلی مارتین و سرهنگ توماس کنتول از فرماندهان حفاظت اشرف درباره وضعیت در لیبرتی

سرهنگ وسلی مارتین : کمپ لیبرتی در شروع برای استقرار نیروهای آمریکایی در بغداد ساخته شد و فقط به‌عنوان یک محل استقراری برای شب طراحی شده بود... وقتی فرمانده عملیات بودم در کمپ لیبرتی زندگی می‌کردم. متأسفانه اکنون (اشرفی‌ها) در بنگال‌هایی زندگی می‌کنند که سه بار مورد حمله موشکی قرار گرفته‌اند... آنها تحت شرایط بسیار سختی زندگی می‌کنند، با محاصره مستمر غذایی مواجهند و اجازه دسترسی به رسیدگی‌های پزشکی لازم را ندارند.....
سرهنگ کنتول : در سال 2003 ارتش آمریکا که خودم فرمانده پلیس نظامی آن بودم، سلاحهای (اشرفی‌ها) را گردآوری کرد و سال بعد از آن، آنها را به‌عنوان افراد حفاظت‌شده تحت کنوانسیون ژنو اعلام کردیم. از این‌رو ما متعهد به حفاظت از آنها به‌عنوان پناهنده بودیم.
اولین سؤال این است که آیا ما از توافق خودمان تبعیت می‌کنیم یا خیر؟ سؤال دوم که مهم‌تر هم هست این است که آیا به مسئولیت اخلاقی‌مان پاسخ می‌دهیم یا نه؟ چون ما سلاح آنها را گرفتیم و ما آنها را به دولت عراق تحویل دادیم و شاهد کشتار بیش از 100تن از آنها طی چند سال اخیر بوده‌ایم.....

۱۳۹۴ مرداد ۱۶, جمعه

ایران- مقاومت-ریموند تنتر: راه‌حل مقابله با رژیم ایران حمایت از مقاومت ایران است

ریموند تنتر: راه‌حل مقابله با رژیم آخوندی را حمایت از مقاومت ایران دانست.

پروفسور ریموند تنتر
پروفسور ریموند تنتر
 وی گفت: رژیم ایران کانون بی‌ثباتی در خاورمیانه است. (این رژیم) عامل بی‌ثباتی در سوریه است، راه را برای نیروهای حزب‌الله جهت پیوستن آنها به سپاه پاسداران هموار می‌کند تا اسد را در قدرت نگه دارند.
  تنتر تأکید کرد: اگر یک ارتباط واقعی با اپوزیسیون اصلی ایران که حکومت مذهبی را در ایران رد می‌کند وجود می‌داشت، احتمال از هم‌پاشیدن رژیم از درون، بسا بیشتر می‌شد.


همچنین نشریه کنگره آمریکا -هیل در مطلبی جهت التزام آمریکا برای اجرای تعهدات خود به مجاهدین نوشت:


سه تن از فرماندهان حفاظت اشرف، معامله اتمي و امتياز دادن به رژيم آخوندي را مورد انتقاد قرار دادند و خواستار اجراي تعهدات آمريكا به مجاهدين ليبرتي در عراق شدند.
در اين مقاله با عنوان: با معامله، يا بدون معامله اتمي، آمريکا بايد به تعهدات خود نسبت به مخالفان ايراني پايبند باشد سرهنگ وسلي مارتين، سرهنگ لئو مک کلاسکي و سرهنگ توماس کنتول فرماندهان حفاظت اشرف تا سال 2009، با اشاره به توافق اتمي با رژيم ايران مي نويسند: دولت (آمريکا) بخاطر عدم مذاکره براي آزادسازي گروگان هاي آمريکايي موجود در دست رژيم، از جمله يک کشيش امريکايي، يک عضو سابق نيروي دريايي و يک روزنامه نگار به طور گسترده اي مورد انتقاد قرار گرفته است. دولت ادعا کرده است که اين تقاضا يک مسئله جداي از معامله هسته اي است. با اين حال، زماني که نوبت به خواسته هاي رژيم ايران ميرسد، با برداشتن تحريم از روي سلاح هاي متعارف و تحريم هاي برنامه موشکي تهران، که آن نيز يک مسأله غير هسته اي است، موافقت نمود.
فرماندهان نظامي اشرف نوشتند: اکنون، فاش شده است که در حاليکه رژيم ايران فشار را بر روي مخالفاني که در کشور همسايه عراق پناهنده هستند افزايش ميدهد، دولت (آمريکا) ساکت مي ماند. اکنون مدت چهار ماه است که نزديک به 2500 پناهنده سياسي ايراني ساکن در کمپ ليبرتي در عراق، توسط دولت عراق مورد محاصره مکرر قرار گرفته اند و از حياتي ترين نيازهاي زندگي محروم شده اند.
در ادامه مقاله نشريه هيل آمده است:
وزير امور خارجه بايد به اقدام فوري دست بزند و دولت عراق را براي پايان دادن به محاصره ضد انساني کمپ ليبرتي که به دستور رژيم ايران صورت ميگيرد، پايان دهد
محاصره غير انساني در سوخت، غذا و ساير نيازهاي انساني مهم تاثير وخيمي بر زندگي هزاران نفر از پناهندگان بي دفاع ايران، که دولت آمريکا خود را بصورت مکتوب براي محافظت از آنها متعهد کرده بود. ادامه .....

#تلویزیون العربیه: فصلی در جهنم ـ مصاحبه با خانواده رضائیهای شهید

تلویزیون العربیه مدتهاست که برنامه ای به نام (فصلی در جهنم) اختصاص داده است به افشای جنایات آنچه که در زندانهای شاه و شیخ گذشته است . بخصوص در دوران حاکمیت فاشیستی خمینی و #خامنه ای و جنایتهای بی حد و حصری که در حق فرزندان ایران زمین کردند و خونهایی که ریخته و میریزند و هر صبح و شام چوبه های دار این یزیدیان ملعون پر رونق بر پاست . باشد تا با افشای این جنایات مردم ایران به پا خاسته و طومار این رژیم منحوس را در هم بپیچند . 

مجاهدین خلق فاطمه و ابوالقاسم رضایی
مجاهدین خلق فاطمه و ابوالقاسم رضایی

فاطمه رضایی: وقتیکه خانواده ما به‌دلیل همراهی و حمایت از فرزندانش توی صحنه مبارزه وارد شد و خیلی هم با تمام قوا وارد شد، رژیم شاه خیلی از این مسأله عصبانی بود، و بعد از تقریباً سه سال که ما را تحمل کرد و نفهمید که چه کار می‌کنیم بعد که دیگه مبارزات خیلی گسترش پیدا کرد، خانواده‌ها و اوج گرفت، یک شب به خانه ما آمد و همه اعضای خانواده ما را از بچه کوچک و بزرگ و دوستان و فامیلهایی که آنجا بودند همه را به زندان برد، و بعد از آن هر کدام از ما محاکمه شدیم و محکوم شدیم از 15سال تا 6سال و مادرم که کمتر از همه ما گرفت 3سال که زندانی‌اش رو کشید و آزاد شد. 

ابوالقاسم رضایی: خانواده ما، یکی از خانواده‌هایی است که قربانی دو دیکتاتوری شاه و شیخ بوده، چهار تن از اعضای خانواده ما در دوران شاه به‌شهادت رسیدند و چهار تا از آنها نیز در دوران خمینی، برادر بزرگتر من احمد که اولین شهید سازمان مجاهدین خلق ایران است که در بهمن ماه سال 1350 شهید شد و به‌دنبال اون برادر کوچکتر احمد که البته یک‌سال از من بزرگتر بود، مهدی دستگیرشد و طی محاکمه‌ای محکوم به اعدام شد که تقریباً در فاصله کوتاهی اعدامش کردند، بعد برادر دیگرم رضا بود که این سال 50 دستگیر شده بود ولی موفق شد که طرح یک برنامه‌ای، یعنی یک برنامه‌ریزی مشخصی که تقریباً بقیه اعضای سازمان مجاهدین در آن مشارکت داشتند از زندان اوین فرار بکند و خوب نقش زیادی در تجدید سازمان این تشکیلات مجاهدین بعد از فرارش ایفا کرد ولی بعد از مدتی طی درگیری خیابانی شهید شد. همچنین یکی از خواهرانم توی یک درگیری خیابانی اونم به‌شهادت رسید. من خوبه همینجا اشاره کنم که همین مسأله که بهرحال اولین شهید سازمان مجاهدین از خانواده ما بود باعث شد که خانواده ما محل تجمع خانواده شهدا می‌شود بهرحال می‌دونید که در حکومتهای دیکتاتوری از جمله مثلاً خود این #رفسنجانی خیلی سعی می‌کرد که همان زمان شاه به پدر من توجه داشته باشد و بیاید و برود، چون این براشون بیرون اعتبار ایجاد می‌کرد. به‌خاطر همین اعتبار بود آنموقع که #خمینی به #ایران آمد، یکی دوماه، مدت کوتاهی بعد از ورودش به ایران خواهان این شد که با خانواده ما ملاقات کند، ملاقاتی که پدرم بود، مادرم بود یکی ازخواهرانم بود و من بودم که اونجا در واقع می‌خواست به ترتیبی ما به دستگاه این نزدیک بشیم که در اون ملاقات من یادم هست که از ما سؤال می‌کرد که چه کمبودهایی داریم، ما گفتیم مشکل ما کمبود خونه و این مسائل صنفی نیست، بلکه مسأله ما مهمترین مسأله برای ما اینه که حکومت جدید چه برخوردی با مردم می‌کند و همه نگرانی سر اینه افرادی که نقشی در انقلاب نداشتند فرصت طلبانه بیایند و مناصب حکومتی رو بگیرند و دوباره روز همان روزی همان، و این نکته رو مادرم گفت که خمینی خیلی به‌اش برخورد، که بالاخره خودش رأس فرصت طلبان بود به‌طوری‌که برنامه‌ای که چیده بود حتی مثلاً با ما غذا بخوره، اینها را همه به هم زد و ملاقات رو زود تمام کرد.....ادامه .....

۱۳۹۴ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

ایران-مجاهدین خلق- سروده ای برای سربه داران قتل عام در سال ۶۷

خاوران مزار شهدای قتل عام ۶۷
خاوران مزار شهدای قتل عام ۶۷

 

شهدای قتل عام ۶۷
شهدای قتل عام ۶۷

گزینه من آب نبود
من، دریا دریا خون بودم،
جاری در گریه‌های زخم.
برگستره فریاد‌های شب،
توفانی از سکوت می‌چرخید،
و آونگها
در اهتزاز بودند،
بی‌اندیشه درنگ.


صداها، همه، قهقهه سرب بودند
در عبور از باروهای فرو نا‌ریخته.
رخسار چلیپائیان درآئینه بهت مریم
با آیه‌های قرآن در هم آمیخته بود.
عطش بیابانی
صلابت آب را می‌گسلانید
و عیسای مسیح
در خاموشی بی‌شفقت آسمان،  

نماز وحشت می‌خواند
و فرشتگان زمینی
در میان آوازهای سرب
و لذت دامن‌گستر خمینی
جلادان و قاتلین شهدای قتل عام
جلادان و قاتلین شهدای قتل عام

فرو می‌ریختند
تیربانان جیوه‌ای جماران
دخترکان را به خوابگاه خویش می‌بردند
تا خواب دروازه‌بانان بهشت برنیاشوبد.

ایران- مشهد- واقعه مسجد گوهرشاد

 
در سال 1313شمسی رضاشاه به همراهی نخست وزیرش محمدعلی فروغی به ترکیه سفر کرد. در این سفر 40روزه با گوشه هایی از «مظاهر تمدن غرب» در آن کشور آشناشد. رهاورد این سفر جشن هزارۀ فردوسی، تأسیس فرهنگستان ایران، تأسیس دانشگاه تهران، تغییر کلاه مردان، ازجمله کلاه پهلوی به کلاه شاپو و کشف حجاب بود.
مسجد گوهرشاد مشهد
مسجد گوهرشاد مشهد
   در جریان اجباری شدن استفاده از کلاه شاپو، کشتار وحشیانۀ مسجد گوهرشاد مشهد در تیرماه 1314 رخ داد و چندماه پس از آن بود که در 14 اسفند همان سال فرمان کشف حجاب اجباری صادرشد و به اجرادرآمد. هشتاد سال از آن تاریخ گذشت.  
شیخ احمد بهار، از شاعران آزادیخواه مشهد که همزمان با واقعۀ مسجد گوهرشاد در مشهد می زیست و در همان واقعه به زندان افتاد و با شماری از دستگیرشدگان این واقعه همبند بود، در این باره می نویسد:
   «قضیه بمباران و قتل و غارت مسجد و حرم امام رضا در زندگی ما دو بار تکرارشده؛ دفعۀ اول که به دست تزاریان صورت گرفت، با آن که خیلی برای مسلمین دردناک بود، از حیث قتل نفوس و بی احترامی به این پایه نرسید. با وجود آن، نام آن را "عاشورای ثانی" نهاده بودند و هنوز هم در مشهد و بسیاری از ولایات، مسلمین روز مزبور را عزادارند. ولی این فاجعه، که اتفاقاً در همان روز دهم ربیع الثانی [1330قمری] که تزاریان دست به آن رفتار خشن زده بودند، تکرارشد... خیلی فجیع تر و از حیث کشتار به مراتب افزون تر بود. به طوری که خراسانی ها "عاشورای ثالث"ش می خوانند».
   پس از سفر تبعیدگونۀ آیت الله حاج آقاحسین طباطبایی قمی از مشهد به تهران، «در همین زمینه تلگرافاتی نوشته شده بود و به امضای مردم رسیده بود. شهربانی امضاکنندگان تلگرافات را که عدّۀ خیلی زیادی بودند، توقیف [نمود]...توقیف آن عده که همه رؤسای شهری و صنفی بودند، مردم را عصبانی کرد. برای استخلاص آنها در مسجد جمع شدند. جمعی هم از مردم که راجع به کلاه تازه حرفهایی زده بودند، شهربانی عده یی از اینها را گرفت و حبس کرد. جمعی دیگر به هواخواهی محبوسین برخاستند و ضمیمۀ دستۀ اول شدند. به [رضاشاه] تلگراف کردند که چرا آنها را توقیف کرده اند. شهربانی تلگراف کنندگان را که قریب صد تن می شدند، توقیف کرد. البته عدۀ بیشتری باز به حمایت آنها برخاستند و به مسجد جامع رفتند و حرفشان این بود که چرا تلگراف کردن ممنوع باشد؛ آن هم به شاه مملکت؟
   روز اول مأمورین آگاهی با اسلحۀ گرم، از قبیل موزر و برونینگ ریختند و چند نفر را در میان مسجد به قتل رسانیدند.
روز دوّم عده یی نظامی به آنها شلیک کردند و عدۀ دیگری را به خاک هلاک افکندند و خیلی جوانهای خوب کشته شدند...
  روزی مرا به درشکۀ رئیس محترم ستاد نشانده به زندان شهربانی، گوسفندوار، تحویلم داده، رسید گرفتند. حبس مجرّد، اتاق نمناک، دالان هولناک، فریادهای سهمناک، نالۀ شکنجه شوندگان، صدای آیندگان و روندگان، همه، دست به هم داده و مرا تا چهار ساعت خموش و مدهوش ساخت. بالاتر از همه بی خبری و بی اطلاعی از همه جا مرا بی پا نمود. ماندیم، کهنه شدیم. هفته و ماه بر من گذشت و کسی گِردم نگشت». .....ادامـــــــــه .....

۱۳۹۴ مرداد ۱۱, یکشنبه

ایران- و موج اعدامهای افسار گسیخته در دوران روحانی شیاد

صبح روز چهارشنبه 7مرداد جوانان دلير كرج در اعتراض به اعدام سه جوان در ملأعام در گلشهر كرج با سنگ به دژخيمان خامنه اي يورش برده و با آنان درگير شدند و تلاش سران رژيم براي تشديد فضاي ارعاب در جامعه را در هم شكستند. دژخيمان در وحشت از گسترش خشم مردم، به سرعت بساط جنايت خود را جمع كرده و از منطقه دور شدند.
پريدخت مولايي فر 43ساله، مادر يك فرزند، نيز در همان روز در زندان قزل حصار كرج اعدام شد.
در روز 5 مرداد نيز 11 زنداني كه بين 25 تا 35 سال داشتند، در زندانهاي قزل حصار و زندان مركزي كرج اعدام شده بودند. 9تن از آنان در يك اعدام جمعي در زندان مركزي كرج به دار آويخته شدند.
اعدام 5زنداني شامل يك زن در زندان شهاب كرمان و يك زنداني در زندان مركزي اردبيل در روز 8مرداد؛ اعدام چهار زنداني در اصفهان و يك زنداني در زندان تبريز در روز 7مرداد؛ و اعدام شش زنداني در زندانهاي ايلام، زندان مركزي زاهدان و زندان بندرعباس در روزهاي 3 و 4مردادماه از ديگر جنايتهاي رژيم تنها طي هفته گذشته است.
تظاهرات اعتراضی به اعدام در برلین
تظاهرات اعتراضی به اعدام در هلند
اعدامهاي جنايتكارانه يك هفته گذشته، اعلام حكم اعدام زنداني سياسي محمد علي طاهري، تخريب نمازخانه اهل سنت در تهران در روز 7مردادماه همزمان با سفر مقامات ارشد اروپايي به ايران، نشان مي دهد كه رژيم آخوندي براي بقاي خود به ويژه پس از نوشيدن جام زهر اتمي هيچ راهي جز تشديد سركوب و اعدام و شكنجه نيافته و مراودات كشورهاي غربي با اين رژيم نيز تنها آن را به ادامه و تشديد سركوب مردم ايران تشويق و تشجيع مي كند.

تظاهرات اعتراضی به اعدام در برلین
تظاهرات اعتراضی به اعدام در برلین
 در رابطه با همین موج اعدامها هموطنان در کشورهای مختلف تظاهرات اعتراضی برای نقض وحشتناک حقوق بشر توسط حاکمیت شوم ملاهای جنایتکار در ایران بر پا کردند : 
تظاهرات اعتراضی به اعدام در اتاوا
تظاهرات اعتراضی به اعدام در اتاوا
هلند