۱۳۹۴ شهریور ۱۸, چهارشنبه

ایران- مجاهدین - خاطراتی با آینده‌یی تابناک و دل‌انگیز

من عباس مدرسی عضو سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران هستم.

بنیانگذاران سازمان پر افتخار مجاهدین خلق ایران
بنیانگذاران سازمان پر افتخار مجاهدین خلق ایران

روزهای آخر مرداد و نیمه اول شهریور هر سال برای من یادآور دو حادثه مهم تاریخی و البته کاملاً متضاد است. یکی یادآور کودتای ارتجاعی- استعماری 28مرداد سال 1332 که با گذشت بیش از 60سال از آن نه تنها فراموشم نشده بلکه هر چه زمان می‌گذرد ابعاد آن فاجعه را بیشتر می‌فهمم. اما حادثه دیگر یادآور تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران است که اکنون به‌عنوان یک گنجینه ملی و میهنی و نوید دهنده آینده‌یی روشن و تابناک است.اگر اکنون ملت ایران صاحب یک گنجینه عظیم و قدرتمند است که هیچ‌کس نمی‌تواند راجع به ایران و مردم و آینده آن بیندیشد ولی سازمان مجاهدین خلق ایران را بحساب نیاورد، به این دلیل است که این سازمان نقش تعیین‌کننده داشته است.من قبلاً دنبال خمینی رفته بودم و دیده بودم که دستش خالی است. در سالهای بعد از 1350 که به مجاهدین رسیدم، چند سالی بود که دیگر از خمینی ناامید شده بودم و واقعاً دنبال همان سرچشمه جوشان و خروشانی بودم که از ابتدای جوانی دنبالش بودم. ولی اسمش را نمی‌دانستم و حالا می‌دیدم که خدا چگونه بندگانش را ناامید نمی‌کند. من که دنبال یک کلمه و یک حرف حساب بودم ولی تا آنزمان پیدا نکرده بودم، درست در زمانی‌که مراحلی را طی کرده بودم و بیش از هرزمان آمادگی داشته و نیازمند بودم، خدا پاسخ مرا به تمام و کمال داد، بقول قرآن: ”والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا“ آنانکه در راه ما جهاد کنند، حتماً ما آنها را به راههایمان هدایت می‌کنیم. 

(به دلیل طولانی بودن این خاطرات زیبا لطفا خودتان این لینک را بخوانید)

..... بعدا محمد آقا به بچه‌ها گفته بود ”باید خون ما در این راه ریخته شود، این بخش الزامی و پایان کار ماست“.
روز چهارم خرداد سال 51 محمدحنیف نژاد همراه سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران بهمراه دوتن از کادرهای مرکزی محمود عسکری‌زاده و محمد رسول مشگین فام به‌دستور شاه خائن و نوکر استعمار به جوخه تیرباران سپرده شدند تا مگر تضمینی باشند برای ادامه سلطنت و حکومت ملوکانه، ولی خونهای پاک و مطهر بنیانگذاران و بقیه مجاهدین رکابش و دیگر انقلابیون شهید خیلی زود جزیره ثبات شاهنشاه را لرزاند آن‌چنان که تختش واژگون و مجبور شد که گورش را از ایران گم کند و سال بعد از آن هم به‌درک واصل شد.
اکنون ثمره آن فدای بزرگی که انقلابی‌ترین رجل تاریخ معاصر ایران محمد حنیف‌نژاد و یارانش کردند، امروز در کسوت شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران با بیش از هزار زن مجاهد و در وجود گوهران بی‌بدیل یعنی هزاران مرد پاکباز مجاهد و به گستردگی پنج قاره جهان متبلور است و به‌عنوان پشتوانه و تضمین تاریخی برای آینده‌ای روشن و درخشان عمل می‌کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر