پس نه واگشتی در کار است و نه تکرار و کور و
دور. هر چه هست، تکاپوی پر رنج و خون و سیر مداوم برای زدودن آثار بیگانگی
و غلبه بر موانع وصل و یگانگی است. فرزند انسان این چنین بر ”فراق“ و
”جداییها“ و تبعیضات جنسی و قومی و طبقاتی، که ”شرح درد اشتیاق“ و حکایت
تاریخ انسان و ”ناله“ ها و ”شکایت“ های نهفته در آنست، غلبه میکند. تا
سرانجام با خویشتن فردی و اجتماعیش به یگانگی برسد. تا نهایتاً با پالایش
از دنیای حیوانی، یعنی پالایش از دنیای غریزه و اجبار، به جانب دنیای آگاهی
و اختیار بشتابد تا به ”سرّ“ بیهمتا و ”خداگونه“ وجود خویش، دست یابد. پرتوی از سوره شمس
در نماز عید، در رکعت دوم، پس از حمد، سوره شمس را خواندیم. در این سوره
کوتاه که فقط 54کلمه است، خدا ابتدا به نشانیها و آیاتی مانند خورشید و
پرتو تابانش، به ماه از پی در آینده، به روز آنگاه که تابانش گرداند، به شب
آنگاه که بپوشاندش، به زمین و آنچه آن را بگستراند و به نفس آدمی و آنچه
آن را پرداخته و آراسته و ”فجور و تقوا“ یش را به آن الهام کرده است؛ سوگند
میخورد. نفسی که هم تقوا پذیر و هم فجورپذیر است… تا این جا معلوم
میشود که مظاهر و تحولات بزرگ هستی از پرتو آفتاب و شب و روز تا آنچه باعث
بنای آسمان یا موجب گسترش زمین شده است، گوئیا همگی مقدمه ساختن و پرداختن
و آراستن انسان و نفس انسانی بوده است. اما این نفس، قدرت تشخیص و
ارزشگذاری بین ”فجور و تقوا“ را هم دارد. سره را از ناسره تمیز میدهد و آن
را در طول تاریخ خود در فحوای کلمات و واژه ها بهصورت ارزشهای مثبت و
مقبول، و یا ارزشهای منفی و نا مقبول، به ثبت میدهد: فرجام قوم خمینی
حالا بیائید در روزگار خودمان به فرجام قوم #خمینی بنگریم. با این تفاوت
که از روزگار صالح پیغمبر قرنها گذشته و در عصر کبیر آگاهی و ارتباطات
هستیم. در عصر تأثیرگذاری مستقیم افکار عمومی و حضور فعال تودههای مردم در
صحنه تاریخ هستیم. در عصر 120هزار شهید و کهکشانی از جاودانهفروغ ها و
گوهرهای بیبدیل زمان هستیم. پیامبران خدا و آخرین آن ـ پیامبر خاتم ـ هم
راه را نشان دادهاند. دیگر عصر معجزات گذشته و کار تماماً در کارگاه تکامل
در دست عنصر پیشتاز و رهبری کننده است و به چشم میبینیم که قوم خمینی
دچار چه نکبتی شدهاند.
آن قدر که خودشان مینویسند: ”اگر این اوضاع
ادامه داشته باشد قطعاً به سقوط نظام منجر میشود“ (جمهوری اسلامی) و مثل #رفسنجانی اعتراف میکنند که ”ما به جان هم میافتیم و دشمن خوشحالی میکند
برای زیر سؤال بردن نظام“ !
تفاوت در این است حالا همان کاری که با
معجزه و عذاب مستقیم الهی انجام میشد، با قانونمندیها و حرکت اجتماعی محقق
میشود. به عبارت دیگر دست خدا از آستین خلق و مقاومت خلق بیرون میآید و
مجازات اتو دینامیک جباریت و خیانت از هر سو آنها را فرا میگیرد؛ در حالی
که از حصارها و حیلههایی که اندیشیدهاند، دیگر کاری ساخته نیست. همچنان
که قصرهای سنگی ثمود و مهارت آنها در حجاری هم نتوانست از تحقق عذاب الهی
جلو گیرد. به قول قرآن: «وظنّوا أنّهم مّانعتهم حصونهم مّن اللّه
فأتاهم اللّه من حیث لم یحتسبوا وقذف فی قلوبهم الرّعب یخربون بیوتهم
بأیدیهم وأیدی المؤمنین فاعتبروا یا أولی الأبصار» (سوره حشر آیه 2).
یعنی «گمان میکردند که قلعه ها و باروهاشان میتواند آنها را از (کیفر)
خدا درامان نگهدارد. پس بیامدشان (عذاب) خدا از جایی که گمان نمیکردند و
در دلهایشان هراس افکند. (آن چنان که) با دستهای خود وبا دستهای مؤمنان
خانه و ساختههایشان را ویران میکردند. پس عبرت بگیرید ای صاحبان خرد و
بینش». مرحله پایانی و مکافات تاریخی قوم خمینی هم ـ اگر ظواهر و
مکانیسمها را را کنار بزنیم ـ در مضمون و محتوا تداعی کننده همان عذاب
الهی است. همچنان که مریم گفت، دیگر این ما نیستیم که از فرجام کار آنها
صحبت میکنیم. خودشان از عذاب و آفتی که آنها را فراگرفته دچار وحشت
شدهاند........
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر