اسم من زلال است و مانند بسیاری در نسل خودم من در
خارج از کشور متولد شده و هرگز فرصت دیدن ایران را نداشته ام.
زلال حبیبی از اعضای شورای مرکزی مجاهدین خلق ایران |
والدینم به عنوان
دانشجو قبل از انقلاب به آمریکا رفتند و پدرم که نویسنده یی بزرگ و فعال حقوق بشر
برجسته یی بود، دکترای خود را از دانشگاه آمریکا در واشینگتن دریافت کرد. بدلیل
طبیعت کار او و فعالیتهای مادرم من از سنین نوجوانی با مقاومت آشنا شدم.
در ژوئیه 1988 پدرم به دست رژیم ملایان کشته شد. تنها در تابستان 1988 سی هزار نفر
اعدام شدند و یک نسل کامل از کودکان عمیقاً تحت تأثیر این واقعه قرار گرفتند. اما
به نظرم تأثیر بسیار زیادی بر کل کشور هم گذاشت. از آن زمان به بعد، هر چند که
تنها 7 ساله بودم، احساس میکردم مسئولیتی دارم و جانفشانی پدرم بیثمر نخواهد بود،
و میدانستم و امیدوارم بودم روزی بتوانم او را نسبت به خودم سربلند کنم.
بعد از قیام دانشجویان در سال 1999 هر چند که کمک هزینه تحصیلی کامل دریافت کرده
بودم تصمیم گرفتم آن را کنار گذاشته و به اشرف بروم. سه سال در اشرف بودم و از آن
زمان تاکنون در زمینه های مختلف در مقاومت کارکرده ام.
خانم مریم رجوی روزی در ژنو سخنرانی (من یک آرزو دارم) را کردند و این موضوع در قلب همه ماست آرزوی من هم این است که این آرزو را محقق کنم.
انگیزه ما برای مقاومت تا پیروزی انتقام نیست، بلکه
از عشق ما برای آزادی و حقوق بشر نشأت میگیرد. این انرژی پایداری و راز استقامت ما
است. این مسیری است که روزانه از خانم مریم رجوی میآموزیم. ...........ادامه مطلب...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر