۱۳۹۴ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

ایران-مجاهدین خلق- سروده ای برای سربه داران قتل عام در سال ۶۷

خاوران مزار شهدای قتل عام ۶۷
خاوران مزار شهدای قتل عام ۶۷

 

شهدای قتل عام ۶۷
شهدای قتل عام ۶۷

گزینه من آب نبود
من، دریا دریا خون بودم،
جاری در گریه‌های زخم.
برگستره فریاد‌های شب،
توفانی از سکوت می‌چرخید،
و آونگها
در اهتزاز بودند،
بی‌اندیشه درنگ.


صداها، همه، قهقهه سرب بودند
در عبور از باروهای فرو نا‌ریخته.
رخسار چلیپائیان درآئینه بهت مریم
با آیه‌های قرآن در هم آمیخته بود.
عطش بیابانی
صلابت آب را می‌گسلانید
و عیسای مسیح
در خاموشی بی‌شفقت آسمان،  

نماز وحشت می‌خواند
و فرشتگان زمینی
در میان آوازهای سرب
و لذت دامن‌گستر خمینی
جلادان و قاتلین شهدای قتل عام
جلادان و قاتلین شهدای قتل عام

فرو می‌ریختند
تیربانان جیوه‌ای جماران
دخترکان را به خوابگاه خویش می‌بردند
تا خواب دروازه‌بانان بهشت برنیاشوبد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر